جامعه باز
(سه شنبه 85/12/15 ساعت 9:26 صبح)
در دانشگاه وقتی قدم بزنی کمتر میتوانی ببینی که دو تا پسر یا دو تا دختر با هم راه بروند. بیشتر یک پسر با یک دختر یا جمعی مختلط را میبینی که با هم مشغول گپ و گفتگو هستند. البته در اسلام صحبت کردن با نامحرم بطور کلی ممنوع نیست اما باید اکیدا به موارد لازم محدود شود و قطعا آنچه اینروزها شاهد آن هستیم که نوعی رفاقت است مورد رضایت خداوند نیست. متاسفانه این موضوع حتی به اقشار مذهبی هم سرایت کرده بنحوی که برخی بچه حزباللهیها هم در این جریان غرق شدهاند. قدیمها محل مطالعه دانشجویان پسر و دختر در دانشکده از هم جدا بود اما حالا همیشه یک دختر در کنار فاسقش مشغول فعالیت شدید علمی و بیشتر درد دل و نجوا هستند، با هم طوری رفتار میکنند گویی سالهاست همدیگر را میشناسند. آنچه که روزی تنها در مکانهای تفریحی تهران و میان قشر فاسد شمالشهری شاهد بودیم اکنون همهجا هست و آنچنان عادی شده که هیچ کس در مورد آن حتی زحمت صحبت کردن را بخود نمیدهد. نمیدانم شاید هم مساله این باشد که اغنیاء دانشگاه را فتح کردهاند بدون سروصدا. باید همین باشد چون هنوز وقتی بچههای شهرستانی و جنوبشهری را میبینم مثل همان وقتها هستند. بوفه دانشگاه هم مختلط شده است و گاهی که شلوغ باشد حتی پسرها و دخترها ممکن است به هم تنه هم بزنند. در حالی که ما در قرآن دختران شعیب پیامبر را میبینیم که برای آب دادن به گوسفندانشان از اختلاط با مردان پرهیز میکردند. مانتوها هر روز رو به بالا کوتاهتر میشود، جورابها رو به پایین کوتاه میشود، آستینها طوری طراحی میشوند که در حالت عادی نیمی از دست بیرون باشد، روسریها از پشت و جلو آب میرود، یقهها بازتر میشود، آرایشها غلیظتر میشوند و دوستیهای «پاک» هر روز همهگیرتر میشوند. دخترها برای اینکه جوابی به وجدان خود بدهند روابط خود را پاک قلمداد میکنند، پسرها اینقدر وجدانشان درد نمیکند و با هم رودرواسی ندارند، میدانند چه میکنند، مشغول لذت بردن هستند، مذهبیها برای وجدانشان میگویند اگر برای ازدواج باشد اشکالی ندارد، آدم فیالواقع قاطی میکند در این عیش مشترک، آدم یاد فرانکیستهای عبدالله شهبازی میافتد، ذهنش به ناکجاآبادها میرود، به این که اگر عیانش این است پنهانش چیست؟ صدا و سیما امسال بیحجابهای انقلابی را هم نشان داد و همه از مراجع تقلید تا سوپورها ازش تشکر کردند، بله بیحجابها هم از استوانههای گمشده انقلاب بودند، آنها که سهمی در این بخوربخور امروز بعضی آقایان دارند، آنها هم حقشان محترم باید باشد. البته نیروی انتظامی کاری کرد کارستان،آنتنهای ماهواره را جمع کرد، بدون اینکه وارد خانههای مردم بشود، بدون اینکه بهانه دست روزنامههای جناح مخالف اسلام بدهد، دولت هم عوض شده، بنابراین هراس فرهنگی کم شده، اما بیشتر معنای این وضعیت این است که کل جریان برسمیت شناخته شده. روزگاری میگفتیم .... شاه باید برود ..... چون طرفدار بیحجابی است ..... فردا اگر به بهانه حفظ نظام بیحجابی آزاد شد ..... چه خواهیم گفت؟ ...... اگر صدا و سیما باز مثل زمان طاغوت، بیحجابها را هم نشان داد ..... آن وقت حکم مراجع درباره حلیت وسیلهای بنام تلویزیون تغییر خواهد کرد؟
نویسنده: فرزان حدادی